مدح و شهادت امام محمد باقر علیهالسلام
شاعر : عبدالحسین میرزایی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : غزل
طفل باشی غم بسیار ببینی سخت است غنچه باشی ستم خار ببینی سخت است
غربت و غارت و داغ و عطش و در به دری نصف روز این همه آزار ببینی سخت است
اربـاً اربـا تن خـونـین اذان گـوی حـرم به زمین دست علمدار ببینی سخت است
روی تل بر سر و سینه زدن و بیکسی دخـتر حـیـدر کـرار ببـیـنی سخت است
زیـر پـا و تـه گــودال امــان از گـودال یک تن و آن همه اشرار ببینی سخت است
بین یـک خـیـمـه آتـش زده بـابـایـت را با تن خسته و تبدار ببینی سخت است
سر هـجـده پـسر فـاطـمه را بر سـر نی با دو تا چشم گهربار ببینی سخت است
روضه ام حرف رباب است اگر حرمله را در همه عمر تو یکبار ببینی سخت است
به خدا هیچ کجا سخـتتر از شـام نـبود عمه ات را سر بازار ببینی سخت است
پایکوبی و کف و هلهله و خنده و رقص دور یک مشت عزادار ببینی سخت است
بین نا محرم و بر ناقه و طفـلت به بغل مادرت را که گرفتار ببینی سخت است
دخـتـران عـلی و فـاطـمـه بـازو بـسـتـه وسط مجـلس اغـیار ببـینی سخت است
طفل باشی ولی هـمبازی خود را دیگر خسته و دست به دیوار ببینی سخت است
|